کیفرخواست سردرگم، اعترافات بریده بریده، ادعاهای بیمدرک
در نمایش چهارم، گالیله هم اعتراف کرد
صبح امروز چهارمین قسمت از سریال خسته کنندهی اعترافگیری از اصلاح طلبان برگزار شد. در تصاویری که از این دادگاه نمایشی در صداوسیما پخش شد، حجاریان روی صندلی ردیف اول نشانده شده و بلندگویی جلوی او قرار دارد تا خواندن اعترافاتش را به دیگری واگذار کند. در این جلسه همچنین اعترافات مضحکی از قول حجاریان خوانده شد که جمله جملهی آن، دروغین بودنش را فریاد میزند. کیفرخواست نیز در این جلسه ناگهان ریل عوض کرد و به جای افراد، لبهی اتهامات به سوی دو حزب نشانه رفت؛ بدون اینکه چنین اتهاماتی پیش از این مطرح بوده باشد.
- طنزآمیزترین قسمت آغازین دادگاه، سخنان قاضی دستنشانده بود که از متهمان میخواست: در اظهارات خود هنگام محاكمه خلاف حقيقت وجدان، ادب و قوانين سخن نگفته و از اشاره به اسامي كساني كه نامشان در پرونده آنها درج نشده خودداري كنند و در صورت لزوم اين كار را در يك جلسه غيرعلني و يا در قالب لايحه اظهارات خود را ارائه دهند. این در حالی بود که در جلسات قبلی دادگاه نمایشی، زندانیان دیگر بارها وادار به نام بردن از افراد غایب در دادگاه شدند و آقای به اصطلاح قاضی نیز سکوت کرد و خندید، اما حال که نوبت به سران اصلاح طلبان رسید، به آنها اخطار قانونی میداد. قاضی اما با ترس و هنوز خبری نشده، زندانیان را تهدید کرد که در صورت بر هم زدن نظم دادگاه! (بخوانید اعتراض به دادگاه نمایشی) از یک تا پنج روز بازداشت میشوند. جالب است او کسانی را تهدید میکرد که اکثرا برای بیش از دو ماه در بازداشت بودند.
- خبرگزاری فارس رأس ساعت 11:12 متن کامل! کیفرخواست را منتشر کرد تا این بار همانند بارهای قبلی، با انتشار متن کیفرخواست در لحظات بعد از قرائت آن، دست خود را رو کند و نشان دهد که این خبرگزاری تا چه حد با محفل کودتاچیان مرتبط است که حتی متن کامل را هم از قبل در اختیار دارد.
- این بار هم نویسندگان کیفرخواست ادعاهای قبلی خود در روزنامههای جوان و کیهان و ایران مبنی بر ارتباط ستاد قیطریه با ایستگاه پخش تلویزیونی بیبیسی را تکرار کردند، اما باز هم حتی یک سند و مدرک یا حتی نشانه و حدسی غیر از ادعای کلی در این باره مطرح نکردند.
- کیفرخواست مضحک دادگاه چهارم برای اولین بار ادعا کرده که مهاجمان عصر روز انتخابات به ستاد قیطریه، عوامل ناجا بودهاند؛ عواملی که ماموران امنیتی بعدی، آنها را مجرم خواندند و علیه آنها صورتجلسه تهیه کردند و مطبوعات وابسته به کودتا نیز در ابتدا از آنها با عنوان عوامل خودسر و مشکوک یاد کردند. حال باید دید آنها چه مأمورانی بودند که نه حکم داشتند و نه کارت شناسایی!
- ظاهرا بانیان دادگاه نمایشی اصلا نیازی به این نمیبینند که ابتدا متهم را مشخص کنند و سپس از اتهام سخن بگویند. لااقل در چهار جلسه اخیر، دادگاه بارها متهم عوض کرده و این بار موضوع از افراد فراتر رفت و حزب مشارکت مستقیما متهم شد. جالب است که کودتاچیان بانی دادگاه حتی نیازی نمیبینند که لااقل چند ساعتی قبل از دادگاه، خبر دهند که چه کسی قرار است در آن متهم شود!
- تقریبا همه یا لااقل اکثر اظهاراتی که از زندانیان نقل شده، جملات بیسر و ته و بریدهای است که واقعا معلوم نیست با چه مقدمه و برای چه نتیجهای گفته شده و در واقع میتوان گفت اکثر آنها نیاز به بگیر و ببند نداشت و سخنانی بود که بیرون از زندان هم مطرح بود. بحثهای درون حزبی، اختلاف نظر درباره برخی متنها و مواضع و تحلیلهای متفاوت از اتفاقات سیاسی، فقط برای کسانی میتواند عجیب باشد که به اطاعت و بله قربان عادت کردهاند، کسانی همچون نویسندگان کیفرخواست دادگاه نمایشی.
- حجاریان هم اعتراف کرد. جملات زیبا و تاریخی کیفرخواست از قول حجاریان مبنی بر اینکه «اينكه ظرفيت نظام محدود است اشتباه است ،اصطلاح ديكتاتوري ليبرال غلط است ،توتاليتريسم در ايران منتفي است.الفاظي نظير تماميت خواه، توتاليتاريسم و سلطانيسم براي ايران اشتباه است» همهی نشانههای یک اعتراف کاملا خودخواسته! و بیارتباط با خلصی از فشارهای بازجویان را به همراه دارد.
- جالب است که کیفرخواست در موارد متعددی صرفا به شنودهای ستاد قیطریه، دفتر حزب مشارکت و جلسات حزبی متکی است و یکی نیست که به نماینده دادستان بیاموزد این شنودها هیچ اعتبار قانونی ندارد. خیلی که میخواهند به شنودها اعتبار بدهند، میگویند: «طبق گزارش هاي موثق منابع اطلاعاتي از جلسات محفلي اعضاء اصلي سازمان»!
- بعضی قسمتهای کیفرخواست انصافا بسیار زیبا نوشته شده است. آنها که دکتر بشيريه «يك فرد لائيك آمريكا نشين» توصیف میشود و یا این جمله: «آقاي تاجبخش چند روز پيش به كارشناس پرونده خود اظهار مي دارد من تا به حال كلمه الله را بر زبانم جاري نكرده بودم و از گفتن اين كلمه احساس عجيبي براي من دست مي دهد، آنگاه با ابراز علاقه از بازجوي خود طهارت و نماز مي آموزد و بحمد الله اينك از روي كاغذ نمازش را مي خواند»
- نویسنده این سطور، محض رضای خدا، کل کیفرخواست را دو بار خواند و یک استناد دقیق قانونی علیه متهمان قبلی (افراد) یا متهمان جدید (مشارکت و مجاهدین انقلاب) پیدا نکرد. بالاخره دادگاه، هرچقدر هم نمایشی باشد، باید بگوید که طبق کدام ماده فلان حرف یا فلان کار جرم است و کدام قانون باید دلیل انحلال فلان حزب توسط دادگاه باشد. کمیسیون ماده ده احزاب هم ربطی به دادستان و دادگاه ندارد، آیا سناریونویسان محفل کودتا، نمیتوانستند محض رضای خدا از یک مشاور حقوقی هم استفاده کنند تا لااقل قدری ظواهر امر مراعات شود؟
- متنی که به نام حجاریان خوانده شده، با متنهایی که به قلم اوست و همه جا هست، قابل مقایسه است و هر فرد علاقهمندی با اندکی پیگیری میتواند بفهمد که این متن به قلم حجاریان است یا کارشناسان! پرونده.
- اعترافات چهار صفحهای حجاریان، خواننده را به یاد سریال مرد هزار چهره میاندازد که در آن، متهمی که سواد نداشت، چند زونکن اعتراف کرده بود! حال حجاریان را هم به ضرب گلوله ناقص کردهاند و به زحمت میتواند حرف بزند، اما اعترافاتش چند صفحه میشود؛ اعترافاتی که خودش اگر بخواهد آنها را از رو بخواند، چندین ساعت طول میکشد.
- تک جملات درخشان کیفرخواست، غیر از موارد بالا:
:: اين نظريه ناهنجار و منافقانه كه بازي همزمان در دو نقش دولت حاكم و نيروي معارض است و حاكي از كنارگذاشتن اخلاق انساني در عرصه سياسي است ...
:: آقاي سعيد حجاريان عضو مركزيت حزب مشاركت با قرائت هر كدام از جملات انحرافي اسناد توسط كارشناس پرونده، هنوز جمله به آخر نرسيده دلايل انحراف و غلط بودن متن را پيش از اظهار نظر كارشناس خود بازگو ميكند (کارشناس همان بازجوی پرونده است!)
- تکجملات درخشان اعترافات حجاریان:
:: "هرچه گفتيم غير صحبت دوست در همه عمر از آن پشيمانيم" !!!
:: هر يك از ما اگر پا را از يك انتخابات سالم فراتر گذاشته ونعمت امنيت را كه پشتوانه توسعه اقتصادي است متزلزل كنيم نزد وجدان خود و نسل هاي آينده واز همه بالاتر پروردگار عالميان بايد انابه كنيم وطلب بخشايش نماييم .
:: مذهب غالب مردم ايران تشيع است و نظام ولايت فقيه مشروعيت خود را از ناحيه مقدسه امام زمان (عج) مي گيرد وبدين لحاظ حكم ولي فقيه شعبه اي از ولايت رسول اكرم (ص) مي باشد. (توجه شود که میگویند نویسنده این سطور، حجاریان است، نه مصباح یزدی یا جنتی!)
:: طي ده پانزده سال اخير مقالاتي از من به چاپ رسيده كه حاوي بعضي از نظريات نامربوط به شرايط كشورمان بوده كه قصد دارم بعضي از مهم ترين آنها را درين مجال بشكافم و علت انحراف اين مواضع را تشريح كنم
:: من بعد از ارتحال حضرت امام (ره) و آغاز دولت سازندگي به معاونت سياسي مركز تحقيقات استراتژيك برگزيده شدم. در آنجا بود كه فهميدم براي هدايت پروژه ها تجربه علمي سياسي كار ساز نيست و لاجرم بايد آموزش دانشگاهي هم داشته باشم لذا فوق ليسانس ودكتراي خود را در علوم سياسي اخذ كردم وانبوه نظريات وايدئولوژي هاي سياسي نادرست در ذهنم تلمبار شد بدون آنكه بازنگري و نقد آنها را داشته باشم!
:: اميدوارم اين سخنان كه از دل بر آمده بر دل بنشيند اما اين كافي نيست (بازجویان راضی نشدهاند!) و من در تعاملات (احتمالا منظور تأملات است) تنهايي خود ريشه ها وعلل موضع گيري هاي خود را واكاوي كرده ام كه به طور اختصار به عرض ميرسانم...
:: لازم مي دانم التزام عملي خود را به قانون اساسي و فرمايشات مقام معظم رهبري اعلام كرده واگر از سر تقصير يا قصور به اركان نظام جسارتي روا داشتهام حلاليت بطلبم
:: از مجموعه مباحث پيش گفته شده مي توان استنتاج كرد كه احساس رعب در نزد انديشمندان غربي موجب ذلّت نفس و پذيرش بي قيد وشرط نظريات آنان مي شود وحضرت امام (ره) به ما آموختند كه روي پاي خود بايستسم. (متنها با همین شکل پر غلط در خبرگزاری فارس منتشر شده)
بد نیست در پایان این حاشیهنویسی، نامهای را که سعید حجاریان تنها چهار ماه قبل نوشته بود، مرور کنیم و سپس به سادگی بازجویان او بخندیم:
بسمهتعالی
به دلیل اینكه اخیراً رسانههای منتسب به جریان اقتدارگرای كشور، اعم از سایتهای خبری، خبرگزاریها ، روزنامهها و صدا و سیما، از قول بنده اقاویلی نقل میكنند كه نه به لحاظ صدور، سندیت دارند و نه به لحاظ مبنا، پایهای دارند، لذا بار دیگر همه این قبیل گزارشات، مصاحبهها و اخبار را پیشاپیش تكذیب میكنم و چون فرصت مطالعه این دسته اقوال را نداشته و همچنین برای پاسخگویی به تك تك موارد آن وقتی ندارم، حتی اگر از من تعریف و تمجید هم كرده باشند، آن نیز مقرون به صحت نخواهد بود.
بسیار دیدهام كه" برنا" از "فارس"، "فارس" از "رجا"، "رجا" از "درنا"، "درنا" از "ترنا"، "ترنا" از "دبرنا"، "دبرنا" از "منبع آگاه"، "منبع آگاه" از "صحبتهای به دست آمده از شنودهای داخل حزب مشاركت"، گفتههایی را به اینجانب نسبت دادهاند كه لابد برای خودشان به لحاظ سندیت در حكم سلسله الذهب است اما از نظر من به پشیزی نمیارزند . امید دارم كه دوستان باكیاست و اهل سیاست بتوانند با پیگیری منشا صدور چنین اخبار آحادی، پی به مقصود پردازندگان آن ببرند.
والسلام - نامه تمام
سعید حجاریان- 31/1/1388
شیراز، آغازگر اعتراضات دانشجویی به دولت کودتا
در حالی که رئیس نهاد نمایندگی رهبر در دانشگاهها هفته قبل نسبت به هرگونه شکلگیری اعتراض در محیط دانشجویی هشدار داده بود، دانشجویان دانشگاه شیراز به عنوان اولین دانشگاه بازگشایی شده پس از کودتای انتخاباتی و تعطیلات تابستانی، مقاومت دانشگاه در برابر دولت کودتا را کلید زدند.
به گزارش خبرنگار موج سبز آزادی، به دنبال بازگشایی دانشگاه شیراز و آغاز امتحانات معوقه در این دانشگاه که به علت اعتراضات دانشجویی به نتیجهی انتخابات، به تعویق افتاده بود، جو دانشگاه شیراز به شدت امنیتی شده است.
بر اساس این گزارش، از روز شنبه انتظامات در ورودی دانشگاه ورود و خروج دانشجویان را به شدت کنترل میکنند و اجتماع بیش از چند نفر را به طرز بیسابقهای زیر نظر میگیرند. تعداد افراد انتظامات نیز از حالت معمولی بیشتر است و ورود و خروج ِ در ِ ورودی دانشگاه نیز به شدت کنترل میشود.
گزارش خبرنگار موج سبز آزادی حاکی است، اعضای بسیج دانشجویی و عوامل نهادهای حکومتی هم دانشجویان را زیر نظر دارند و به نهادهای امنیتی در سرکوب دانشجویان کمک میکنند. این افراد در جریان اعتراض دانشجویان به تقلب در روزهای پس از انتخابات نیز به همکاری با نیروهای سرکوبگر میپرداختند و در بازداشت دانشجویان و تحویل آنها به نیروهای امنیتی نقش قابل توجهی داشتند.
بر اساس این گزارش، ضرب و شتم دانشجویان در هنگام ورود به خوابگاهها، دستگیری دانشجویان معترض و تحویل دادن آنان به نیروهای امنیتی و تلاش برای بر هم زدن تجمعات و مقابله با اعتراضات دانشجویی به نتیجهی اعلام شده برای انتخابات، از جمله فعالیتهای آشکار بسیج دانشگاه بود و اکنون نیز اعضای این نهاد شبه نظامی برای مقابله با اعتراضات دانشجویی آماده شدهاند.
خبرنگار «موج سبز آزادی» در همین حال گزارش میکند که دانشجویان از ساعت 23 شب یکشنبه در خوابگاههای دانشگاه شیراز و علوم پزشکی، فریاد الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور سر دادند.
بر اساس این گزارش، این فریادها که با استقبال دانشجویان روبهرو شد، تا مدت زیادی ادامه داشت و دانشجویان خوابگاهی شعارهای الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور سر میدادند تا به این ترتیب اعتراض خود را به نتیجهی انتخابات و استقرار دولت غیر قانونی احمدینژاد نشان دهند.
گفتنی است در اولین روزهای پس از انتخابات و در واقع از روز 23 خرداد، جو دانشگاه شیراز متشنج شد و با پیوستن مردم به دانشجویان سرکوب اعتراضات نیز بیشتر شد، به صورتی که در روز 25 خرداد در اثر حمله به مردم، عدهی زیادی به دانشگاه پناه آوردند و در مقابل، نیروهای نظامی و انتظامی هم برای سرکوب مردم و دانشجویان از تیر ساچمهای استفاده کردند که منجر به مصدوم و نابینا شدن تعدادی از معترضان شد. گزارشهای تایید نشدهای از کشته شدن تعدادی از معترضان در آن روز نیز وجود دارد.
این تجمعات در نهایت در پایان روز 25 خرداد و در جریان یورش به دانشگاه، به دستگیری حدود 100 دانشجوی دانشگاه شیراز و حدود 300 نفر از مردم توسط نیروهای انتظامی و شبه نظامی انجامید و پس از آن روز نیز دانشگاه به سرعت تعطیل و خوابگاهها نیز تخلیه شد.
دانشگاه شیراز، یکی از اولین مراکز دانشگاهی است که پس از تعطیلات تابستانی، بازگشایی میشود تا امتحانات معوقه ترم قبل در آن برگزار شود. حال اعتراض دانشجویان به دولت کودتا در حالی از این دانشگاه آغاز شده که در روزهای آینده و با بازگشایی دانشگاههای تهران، شریف و امیرکبیر میتوان موج تازهای اعتراضات را پیشبینی کرد.
هرچند شنیده شده که برخی از فعالان دانشجویی نیز در تلاشاند تا تصمیمگیران داخل و بیرون دانشگاهها را قانع کنند که از سوی عوامل کودتا در زمان برگزاری امتحانات معوقه دانشجویان هیچ حرکت تحریکآمیزی انجام نشود تا امتحانات معوقه دانشجویان برگزار شود و مشکلی برای آغاز ترم جدید تحصیلی ایجاد نشود.
حال باید دید آیا عوامل دولت کودتا نیز به این ضرورت پایبند خواهند ماند یا آنکه با تحریک دانشجویان و بر هم زدن امتحانات به زمینهچینی برای تعطیلی دانشگاهها خواهند پرداخت.
ماجرای «سازمان رای» اغتشاشگران! چیست
با ناکامی کودتاچیان در گرفتن اعتراف از اسرای نهضت سبز، برخی سران سپاه پاسداران در روزهای اخیر به تحلیلپراکنیهای تازهای روی آوردهاند که به احتمال زیاد قرار است بهانه ادامه نمایش محاکمه در بیدادگاهها باشد. این گزارش، واقعیت ماجرای سازمان رای یا همان اتهام خیالی 300 هزار اغتشاشگر را بررسی میکند و نشان میدهد که اگر ایجاد شبکه اجتماعی برای جمعآوری رای جرم است، سران بسیج قبل از همه باید محاکمه شوند.
پس از آنکه در جلسات اول تا سوم بیدادگاه نماینده مدعیالعموم به نمایندگی از سران کودتا مجموعهای از اتهامات یک دهه اخیر علیه اصلاحطلبان را که عمدتا در قالب سرمقالههای کیهان منتشر میشد، به عنوان بهانه بازداشت و محاکمه آنان مطرح کرد، ناظران مستقل داخلی و خارجی یکصدا این اتهامات را مضحک و ناشی از فراموشی مفرط کودتاچیان درباره آنچه هر روز در رسانه رسمی حکومت (کیهان) نوشته میشود، دانستند و این کیفرخواستها را بهانههای واهی برای حذف دگراندیشان از ساختار سیاسی کشور ارزیابی کردند. کودتاچیان با مشاهده این شرایط به این نتیجه رسیدند که برای ادامه اجرای پروژه حذف، دیگر نمیتوان به این اتهامات متوسل شد؛ پس باید راهی تازه پیدا کرد.
شاید همین موضوع باعث شد تا فرمانده سپاه محمد رسول الله دو سه روز قبل در اظهارنظری عجیب اعلام کند که: حدود 300 هزار نفر در تشکلی موسوم به "سازمان رای" در ناآرامیهای پس از انتخابات حضور داشتند و جریانات خیابانی بعد از انتخابات را به راه انداختند. سردار عبدالله عراقی با اشاره به تشکیل "سازمان رای" در قبل از انتخابات گفت که سپاه پاسداران در مقابل "اغتشاشات" احساس مسئولیت کرد و به گفته او، بسیج آرامش را به جامعه بازگرداند.
به نظر میرسد کودتاچیان میدانند که کاندیدایشان با وجود تمامی استفادهها و سوءاستفادهها از امکانات دولتی، وعده و وعیدهای بیمبنا، اضافه کردن نمایشی و موقت حقوقها و حمایتهای پیدا و پنهان نهادهای رسمی قدرت نتوانست بیش از 25 درصد آرای شهروندان را به خود اختصاص دهد. کسی که 24 میلیون رای داشته باشد که از 300 هزار رای نگران نمیشود!
حال این موضوع آنچنان بر آنان گران آمده که در پروژه جدید قصد دارند با شناسایی کسانی که توانستند در طول چند ماه یک موج مسالمتآمیز مردمی را برای «تغییر» در دستگاه اجرایی کشور از طریق انتخابات شکل دهند و کاندیدای خود را به پیروزی برسانند، برنامه انتقامگیری را کلید بزنند. همین موضوع بوده که باعث شده موضوع مضحک «اجیر کردن 300 هزار نفر برای آشوب» از سوی این فرمانده نظامی مطرح شود.
اما حقیقت ماجرای «سازمان رأی» چه بود؟
آنچه به عنوان «سازمان رأی» از سوی سرتیپ عراقی مطرح شده است، برنامه آشکاری است که دو سال قبل از سوی اصلاحطلبان برای مقابله با آرای سازماندهی شده بسیج و سپاه اعلام شد. ماجرا از آنجا آغاز شد که نظامیان حامی امروزین دولت کودتا شش سال قبل در انتخابات شوراها از سازمان بسیج به عنوان یک حزب پادگانی در انتخابات استفاده کردند و طرح «هر نفر، ده رای» را با امکانات بسیج به اجرا گذاشتند که بتوانند به نفع لیست اصولگرایان رای جمع کنند.
آنها چهار سال قبل نیز با استفاده از آرای سازمان یافته و تخلفات گسترده، در مرحله اول کاندیدای ناشناخته خود را به مرحله دوم انتخابات فرستادند و با القای دوقطبی فقیر-غنی، احمدینژاد را به ریاست دولت رساندند. همین موضوع و نیز فشارهای شدید رسانهای و تشکیلاتی بر اصلاح طلبان، باعث شد آنها نیز برای مقابله با این تاکتیک، برنامهای را پیگیری کنند که با استفاده از الگویی شبیه آرای سازمان یافته کودتاچیان طراحی شده بود.
«سازمان رأی» برنامهای مخفی برای ایجاد آشوب در کشور نبود که اگر بود، قاعدتا" هیچ گاه در فضای عمومی مطرح نمیشد، در حالی که تشکیل «سازمان رأی» بارها از سوی اصلاحطلبان به اشکال مختلف «اعلام رسمی» و به عنوان یکی از برنامههای گروههای جوان اصلاح طلب به شکلی کاملا" علنی پیگیری میشد. هرچند در واقع این سازمان به صورتی که طراحی شده بود هم پیش نرفت؛ یا لااقل ادعاهای کودتاچیان امروز مبنی بر شکست جناح اصلاح طلب در چند انتخابات اخیر، چنین چیزی را نشان میدهد.
اما در انتخابات دهم ریاستجمهوری، وضع فرق کرد و موج سبز انتخابات آنچنان گسترده شد که پویشها و کمپینهای جمعآوری امضا در دورانی که قرار بود خاتمی کاندیدای اصلاحطلبان باشد، به آنچنان رسانهای برای اصلاحطلبان تبدیل شد که بیآنکه شعار «هر نفر-ده نفر» سازمان رأی به کار آید، یک جریان فراگیر پدید آمد که باعث شد در واقع، و نه آنطور که وزارت کشور متقلبان اعلام کرد، مهندس موسوی رای لازم را برای تصدی مقام ریاستجمهوری به دست آورد.
کودتاچیان مدعی هستند مخالفان با استفاده از چنین پویش و کمپینهایی برای ایجاد آشوب و اغتشاش «300 هزار» نیرو «اجیر» کردهاند.
اولا" «اجیر» به کسی گفته میشود که در مقابل دریافت مقداری پول، عملی را انجام دهد. چنانچه سخن کودتاچیان را که البته توهینی بزرگ به جمعیت میلیونی مردم حامی «تغییر» محسوب میشود، بپذیریم، باید به سلامت جامعهای که آنان در چهار سال حاکمیت خود ساختهاند، شک کرد. در جامعهای که یک گروه «غیر دولتی» بتواند برای «خرابکاری» 300 هزار نیرو «اجیر» کند؛ معلوم است یا اوضاع خیلی «خراب» است و یا باید به حال سیستم امنیتی آن گریست.
ثانیا" اگر آنان مدعی هستند در دو سال گذشته آنچه در مجامع عمومی از سوی اصلاحطلبان به عنوان «سازمان رأی» مطرح میشد، چیزی جز برنامه برای اجیر کردن 300هزار! نیروی اغتشاشگر نبوده است، چرا با وجود آنکه از این مسئله مطلع بودند، از اغتشاشات پیشگیری نکردند؟ مگر روزنامه کیهان از ماهها پیش از انتخابات از برنامه خیالی «انقلاب مخملی» نمینوشت؟ آیا کودتاچیان روزنامه کیهان را نمیخوانند یا آنقدر ادعاهای مطرح شده در سرمقالههای آن را مضحک یافتهاند که به خود زحمت پیشگیری ندادهاند و حالا برای پروندهسازی علیه گروگانهای بیگناه خود به خیالبافیهای «ساکنان توپخانه» علاقهمند شدهاند؟ چرا آن زمان که همین طرح سازمان رأی یا به قول یکی از سران خودشان «خوشه گندم» را در سال 84 برای تشکیل «دولت کریمه» اجرا میکردند و وعده میدادند «تا دولت کریمه، یک یاحسین دیگر» حرفی و سخنی از اغتشاش و اغتشاشگری به میان نیاوردند؛ اما حالا که - با فرض صحت تحلیلشان - بدل آن را خوردهاند، فریاد وامصیبتا سر داده و در برابر نجوای مردمان کوی و برزن که امیدوارانه «یک یا حسین، تا میرحسین» را شعار میدهند، «احساس مسئولیت» کردهاند؟
واضح است که کودتاچیان موج عظیمی را که میخواست به شکلی مسالمتآمیز کشور را به مسیر عقلانیت و توسعه بازگرداند، پیشبینی نمیکردند و حالا به دنبال مقصران (بخوانید مبتکران) ماجرا میگردند و قصد دارند انتقام این آگاهسازی جامعه را از آنان بگیرند؛ غافل از آنکه با هر قدمی که برمیدارند، به غرق شدن خود در باتلاق رسوایی تاریخی کمک میکنند و نفرت جامعه را بیش از پیش برمیانگیزند. واقعا" جا دارد از کودتاچیان بپرسیم: آقایان! به کجا چنین شتابان؟
0 نظرات:
ارسال یک نظر